روايتي از حضرت علي«ع»:
در راه خدا برادري داشتم كه در چشم من بزرگ مقدار بود. چون:
1- دنياي حرام در چشم او بي ارزش مي نمود.
2- و از شكم بارگي دور بود. پس آن چه نمي يافت آرزو نمي كرد و آنچه را مي يافت زياده روي نداشت.
3- بيشتر عمرش ساكت بود. اما گاهي كه لب به سخن مي گشود بر ديگر سخنوران برتري داشت و تشنگي پرسش كنندگان را كنندگان را فرومي نشاند.
4- بظاهر ناتوان و مستضعف بود اما در برخورد جدي چونان شير بيشه مي خروشيد. يا چون مار بياباني به حركت درمي آمد.
5- تا پيش قاضي نمي رفت دليلي مطرح نمي كرد.
6- كسي را كه عذري داشت سرزنش نمي كرد. تا آن را كه عذري او را مي شنيد.
7- از درد شكوه نمي كرد مگر پس از تندرستي و بهبودي.
8- آنچه عمل م كرد مي گفت و بدان چه عمل نمي كرد چيزي نمي گفت.
9- اگر در سخن گفتن بر او پيشي مي گرفتند اما در سكوت مغلوب نمي گرديد.
10- بر شنيدن بيشتر از سخن گفتن حريص بود.
11- اگر سر دوراهي دو كار قرار مي گرفت مي انديشيد كه كدام يك با خواسته نفس نزديكتر است با آن مخالفت مي كرد.
پس بر شما باد روي آوردن به اينگونه از ارزشهاي اخلاقي و از يكديگر در كسب آنها رقابت كنيد. و اگر نتوانستيد بدانيد كه به دست آوردن برخي از آن ارزشهاي اخلاقي بهتر از رهاكرن بسيار است.
كلمه قصار 289«ظاهراً امام اين فرمايش را در توصيف يكي از اصحاب بنام عثمان بن مظعون فرموده اند.»
حدیثی از رسول اکرم (ص) :
1- تقوا ، که او را به خدا متصل نمايد و از موج هاي شيطاني بر خاسته از هواهاي نفساني دور نمايد
2- سعه صدر که زمينه ظرفيت روحي و رواني او را ارتقا بخشد
3- مهارتهاي ارتباطي که بتواند همکارانش را همچون پدري مهربان در زير چتر محبت خويش قرار بدهد.